Page 11 - محتوای آموزشی درس دوم قرآن هفتم - کاری از گروه آموزش وب سایت کلاس درس
P. 11
کنعان ،پسر نوح
گـرچه پاکـی ،تـو را پـلید کنـد با بدان کم نشین که صحبت بد
لـکـه ایابـر،نــاپــدیــدکـنـد آفـتـابــی بــدیـن بـزرگـی را
سنایی غزنوی
ساخ ِت کشتی توسط حضرت نوح به پایان رسیده بود که نشانه های عذاب الهی آشکار شد.
حضرت نوح و پیروانش سوار بر کشتی شده بودند .باران چون سیل از آسمان می بارید و از دل زمین نیز آب
بیرون می زد .کم کم زمین به دریایی بزرگ تبدیل شد و کشتی بر روی آب شناور گشت.
حضرت نوح چهار پسر داشت .سه تن از آنان ایمان آورده و بر کشتی سوار شده بودند ،اما چهارمین پسرش
که کنعان نام داشت ایمان نیاورده بود .پدر نگران فرزند بود .در آخرین لحظات ،حضرت نوح فرزندش کنعان را
که به دنبال راه نجاتی می گشت ،صدا زد و گفت:
«کنعان! پسرم! همراه ما سوار کشتی شو و با کافران مباش» .اما کنعان خندید و گفت« :من به بالای کوهی پناه
می برم که مرا از غرق شدن در امان نگاه می دارد».
پدر در پاسخ گفت :امروز هیچ چیزی نمی تواند از اجرای فرمان خداوند جلوگیری کند ،مگر اینکه کسی ایمان
بیاورد و خداوند به او رحم کند.
در این هنگام موج بلندی از آب ،بین پدر و پسر فاصله انداخت و کنعان نیز همراه دیگر کافران غرق شد.
خـانـدان ُنـ ُبـ َّوتـش گـم شـد پـسـر نــوح بـا بـدان بـنـشـست
پـ ِی نـیـکـان گـرفت و مردم شد سگ اصحاب کهف روزی چند
سعدی
آیا می توانید بگویید چرا کنعان دعوت حضرت نوح را نادیده گرفت و ایمان نیاورد؟
28